رژیم غذایی در سلامت انسان بسیار اهمیت دارد. در یوگا سه نوع رژیم غذایی وجود دارد که عبارتند از: راجاسی، تاماسی و ساتویک
رژیم غذایی راجاسی شامل غذاهای غیر گیاهی و پر انرژی میباشد. رژیم غذایی تاماسی ترکیبی از راجاسی و ساتویک میباشد. به معنی غذاهای غیر گیاهی و گیاهی و البته پرادویه. این رژیم غذایی افراد را کم حوصله و پرخاشگر میکند. اما رژیم غذایی ساتویک گیاهی ا ست و برای چاشنی آن از کمی ادویه هم استفاده میشود.
این رژیم غذایی مورد توصیه یوگیها میباشد. این رژیم غذایی گوارشی آسان را به ارمغان میآورد. احساس سبکی و تعادل به وجود میآید و تعادل هورمونی بدن در حد مطلوب نگه داشته میشود.
یوگا چیست؟
یوگا از طرفی به معنای «کنترل کردن» آمدهاست و در آن صورت یوگا را میتوان علم کنترل امواج فکر و علم مهار قوای ذهن به منظور تسلطی همهجانبه بر توان بالقوه خود دانست. در این صورت به این دانش «روش» که همان کنترل قوای بدن و فکر است تأکید میشود.
با توجه به چنین درکی، یوگا، در کتاب شاندیلیوپانیشاد (Shandilyopanishad)، اینگونه تعریف شدهاست: «یوگا عبارت است از کنترل امواج ذهنی.» از طرف دیگر میتوان یوگا را به معنای نظاره کردن و دیدن، در نظر گرفت که در نتیجه یوگا علم نظاره خود و خودشناسی است.
چیستی
یوگا دارای ابعاد فلسفی و در عین حال کاربردی میباشد. به گفته کارشناسان این ورزش، فلسفه یوگا با روح درونی انسان، گیتی و چگونگی ارتباط و پیوستگی این دو سروکار دارد. تمرینات یوگا میتواند روح انسان را تقویت کند و آن را به آفریننده جهان هستی نزدیکتر کند، تا بدین صورت انسان از لحاظ روحی، درک بیشتری به خود و خدای خود داشته باشد.
یوگا شناختی مستقیم و بی واسطه از ژرفای هستی خویش و هماهنگی با قوانین طبیعت است. این معرفت شهودی در پی سلوکی پی گیر و عشقی صادقانه حاصل میشود.
در پی این سلوک، فرد تسلطی همهجانبه بر قوای تن، احساسات و افکار خود پیدا میکند؛
و در نهایت میتواند خود را از حیطه تغییرات احساسی و نگرانیهای فکری فراتر برده، در عمق قلب خود قرار یابد، جایی که تلاطمات فکری و محیط خارجی قادر نیست تأثیری بر آن داشته باشد.
در مورد واژه «یوگاً اختلافاتی دیده میشود، و آن را به معانی :» اتحاد و وصال «،» رؤیت و نظاره «و»کنترل و به زیر یوغ آوردن” به کار بردهاند.
نه تنها در مورد ریشه واژه یوگا اختلافاتی دیده میشود، بلکه در تعاریف و توضیحات مشروحی که دربارهٔ یوگا در متون گوناگون آمده نیز تفاوتهایی وجود دارد.
این در حالی است که متون کهن و مختلف یوگا، تعاریف متنوع یکدیگر را تأیید کردهاند؛ ولی در واقع هیچ تعریف مشترکی پیرامون این تجربه عمیق ارائه نشدهاست. ظاهراً در اکثر موارد، زاویه دید اساتیدی که یوگا را تعریف کردهاند با یکدیگر متفاوت بودهاست.
یوگا تعریفی از یک گروه محدودی از تمرینات یا حالت معینی نیست، بلکه بیشتر اشاره به مجموعهای از فنون، از ساده تا بسیار پیشرفته، و احوال باطنی مختلف و در واقع یک سیر و سلوک کامل دارد.
هر کدام از این خردمندان، جنبههایی خاص از این معرفت گسترده را مورد توجه قرار داده، براساس آن تعریفی ارائه کردهاند. البته این تعاریف از هم بیگانه نیستند.
آنها تماماً در حول خودشناسی و بالا بردن توان فردی و توسعه آگاهی متمرکز میباشند؛ ولی برخی روش این علم و بعضی غرض از اجرای این فنون و گروهی نیز غایت این تعالیم را توصیف و تشریح کردهاند؛
بنابراین برای درک بهتر از این معرفت گسترده و نه چندان روشن، مطلوبتر آن است که این تعابیر مختلف را در کنار هم گذاشته و از همه آنها بهره ببریم.
بدنسازی و فیتنس
در پایان قرن ۱۹ میلادی جریان فکری تازهای با رویکردی آرمانی به اساطیر یونانی (که در آن زیبایی، تناسب و پرورش یافتگی عضلات و بدن، عاملی برای ستایش و تمجید انسان قلمداد میشد). پدید آمد.
بر اثر نفوذ این جریان فکری جدید، سنت قدیمی بلند کردن سنگ به صورت ورزش مدرن وزنهبرداری درآمد و با توجه به روند توسعهاش، جوانب گوناگونی در فرهنگهای مختلف پیدا نمود مانند بدنسازی و فیتنس
او در سالهای ۱۸۹۰ به آمریکا آمد و توسط فلورنس زیگفلد مورد حمایت قرار گرفت. چیزی که ساندو را از سایرین متمایز میکرد .
زیبایی، ورزیدگی، قدرت و پرورش یافتگی عضلات و بدن وی بود و بیشتر به خاطر معروفیت ساندو بود که فروش هالتر و دمبل بهطور سرسام آوری بالا رفت
دکستر جکسون
آقای المپیا (مستر المپیا) ۱۹۷۵ م. نقطه اوجی در تاریخِ این مسابقهٔ بزرگِ دنیای پرورش اندام بود. فریگنو برگشته بود و برای کسب پیروزی مصمم بود. سرژنوبرت هم برگشته و در فرم عالی بود.
برای اولین بار شش یا هفت قهرمان کاملاً ترازِ اول برای کسب عنوان قهرمانی رقابت میکردند و شاید به واسطه افتخار فراوان و البته سختی این مبارزات بود که شوارزنگر به پیروزی در آن مباهات بسیاری کرد.
اگر چه فریگنوی مغرور در نهان شوارزنگر را تحسین میکرد اما این مسئله باعث نمیشد که او بیشترین تلاش خود را برای کسب عنوان قهرمانی آقای المپیا (مستر المپیا) نکند. ا
گر چه وی بسختی میتوانست باور کند که پس از خداحافظی وی در ۱۹۷۶ م.
رقابت در پرورش اندام به چه حدی رسیده بود، به نحوی که خود وی بعدها اقرار کرد که در رقابت با ورزشکار کوچکی مثل کریس دیکرسون متحمل فشار و سختی بسیاری گردیده بود.
البته مثالهایی که حاکی از رشد باور نکردنی بودند نیز، در ۱۹۸۰ م. ظاهر شدند، از پاهای تام پلاتز گرفته تا عضلات زیر بغل روی کالندر.
اواخر سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ م. شاهد شاهکارهای فرانک زین بود. وی با بدن زیبایش پشت سر هم سه عنوان آقای المپیا (مستر المپیا) را ربود.
با چنین تعدادی از حریفان رده بالا به نظر میرسید که واقعاً برای هر کسی مشکل بود که خود را در آینده کاملاً پیروز بداند.
با وجود همه این مشکلات لی هنی توانست ۸ بار پیاپی در بین سالهای ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۱ م. رقبا را کنار زده و عنوان امپراتور مستر المپیا را از آن خود کند.
پس از آخرین پیروزی لی هنی در سال ۱۹۹۱ م. عنوان قهرمانی مستر المپیا به مدت ۶ سال پیاپی در دستان قدرتمند یتس باقیماند.
آرنولد شوارتزنگر در مسابقه آقای دنیای IFBB در نیویورک مسابقه داد و سپس فوراً برای مسابقه جهانی NABBA به لندن رفت و این دو عنوان را در ظرف یک هفته از آن خود نمود.
در این زمان لاری اسکات دو بارِ پیاپی قهرمان مسابقات نوبنیاد آقای المپیا شد.
در پایان همین دهه در حدود سال ۱۹۶۶ م. فرانک زینِ زیبا و خوشاستیل درسی فراموش نشدنی به آرنولد شوارتزنگر جوان و همچنین دنیای پرورش اندام داد.
زین با شکست دادن شوارزنگر در حالی که ۲۷ کیلوگرم از وی سبکتر بود ثابت کرد که غول پیکری ملاک تعیینکننده کاملی در زمینهٔ قهرمانی پرورش اندام نمیباشد.
آرنولد
در سال ۱۹۷۰ م. شوارزنگر همه را حذف کرد و فاتح عنوانهای آقای دنیای AAU آقای جهان NABBA و آقای المپیا (مستر المپیا) IFBB شد. در سال ۱۹۷۲ م.
سرجیو اُلیوای سر سخت با شوارزنگر رقابتی انجام داد که هنوز دربارهٔ آن صحبت میشود.
در سال ۱۹۸۰ م. در روی سکوی المپیا فرانک زین، کریس دیکرسون، بویر کو، کن والر، مایک منترز، راجر واکر، تام پلاتز، سمیر بن نوت و روی کالندر در بین دیگران خود نمای میکردند.[
در سال ۱۹۸۰ م. شوارزنگر برای فتح آقای المپیا (مستر المپیا) سیدنی در استرالیا دوران استراحت و رخوت را به پایان رساند.
در سال ۲۰۰۶م. جی کاتلر با آمادگی، حجم و تفکیک بی نظیری به مستر المپیا آمده و رونی کلمن بزرگ مغلوب جی کاتلر شد.
جی کاتلر که میرفت تا قدرتش را بر مستر المپیا فزونی بخشد دو عنوان قهرمانی مستر المپیای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ م. را به دست آورد، اما قهرمانی مستر المپیای ۲۰۰۸ م.
رونی کلمن تا سال ۲۰۰۵ م. به قهرمانی ادامه داد و مؤلفهٔ حجم بسیار زیاد عضلانی را بر رقابتهای مستر المپیا تحمیل نمود.
شاهد یک رویداد واقعاً شوک دهنده در تاریخ پرورش اندام بود. فرانکو کلومبوی کوتاه قد عنوان آقای المپیا (مستر المپیا) ۱۹۷۶ م.
را فتح کرد و او اولین مرد کوتاه قدی بود که توانست این افتخار را به نام خود به ثبت رساند. سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ م.
همچنین شاهد ترقی فدراسیون جهانی بدنسازی و تناسباندام (IFBB) به عنوان سازمان مقتدر پرورش اندام بود. IFBB تحت رهبری رئیساش بن ویدر، متشکل از بیش از ۱۷۰ کشور عضو و ششمین فدراسیون بزرگ ورزش در دنیا بود.
شوارزنگر بین سالهای ۱۹۷۰ و ۱۹۷۵ م.
شش عنوان المپیا را فتح کرد که البته نیاز به مقاومت، قدرت و توانایی قابل توجهی داشت. لاری اسکات، چاک سایپز و دیو درایپر سدهایی بودند که شوارزنگر جوان باید از آنها عبور میکرد.
البته جوانانی نظیر تام پلاتز، لی هنی، محمد مکاوی، کیزی ویاتور، سمیر بن نوت، برتیل فوکس، جانی فولر، لی لابرادا و ریچ گاسپاری بهطور نزدیکی در رقابت با آنان بودند.[۲] ورزشکاران رشته پرورش اندام شروع به یادگیری چیزهایی دربارهٔ پتانسیل فیزیکی بدن که حتی دانشمندان پزشکی پیشبینی نمیکردند، نمودند.
یکهتاز میدان بود پس از پیروزی در مستر المپیا ۱۹۹۷ م.
یتس با پارگی مجدد عضله بازو روبرو شد و عرصه رقابتها را ترک کرد و عرصه مستر المپیا ۱۹۹۸ م. را برای رونی کلمن خالی گذاشت.[۲] یتس سبک جدیدی را بر پرورش اندام تحمیل نمود. سبک یتس بر حجم و تفکیک بالا تأکید میورزید.
منبع ویکی پدیا wikipedia.com